این روزا...........
سلام دخملم این روزا تند تند میان میرن تو هر روز بزرگتر میشی و فهمیده تر خیلی خوب حرف میزنی و وابسته تر شدی به من طوری که وقتی همراهه باباجی بیرونی و میایی خونه اولین سوالت اینه که مامانی کو یا از خواب پا میشی میپرسی مامانی کو و...... خونه مادر جون هم که هستی من صبحا زود میرم دانشگاه تو 9 که پا شدی میپرسی مامانی کو اونا هم باید کلی بهانه برات بیارن تا تو بیخیال بشی مادرجون میگفت هوا که خوبه تو رو میبره حیاط تا بازی کنی توهم تو باغچه مادرجون کاهو میکندی میبردی از پشت سیم توری به مرغ و خروسا میدادی و جوگ جوگ میکردی و از اونجا که مرغ و خروسای ده مادری هم کاماندو تشریف دارند با یک حرکت سری کاهو رو از دست شما کف رفتند و دختر بیچاره من و نسبت...
نویسنده :
زهره مامانی زهرا
12:23